رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

مادرانه هایم برای تو

تجربیات یک ماهه اول بچه داری!

1393/2/7 22:34
نویسنده : پگاه
1,483 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دخترم سی و سه روزش شد اصلا فرصتی برام نمیذاره که بیام و بنویسم یا عکس بذارم...

با اینکه همیشه و از بچگی عاشق نوزاد بودم و آرزوم بود مامان بشم تازه میفهمم از فکر تا عمل

بعضی وقتا که رها دل درد میگیره و هر کاری میکنم آروم نمیگیره وقتی اشکا

صورت کوچولوشو خیس میکنن و چشمای معصومش ازگریه پف میکنن اونوقته که حس میکنم کم

آوردمو میشینم حسابی باهاش گریه میکنم!

و اما تجربیاتم از اولین ماه بچه داری:

لباس:

اگه الان برگردیم به عقب و من بخوام لباسای سیسمونیمو از اول بخرم صد در صد به جای این

همه سرهمی که نو نو کوچیک شدن از این چند تیکه ها میخریدم... سرهمی های سایز صفر

درست سر دو هفته برای رها کوچیک شدن... دخترم با وزن سه کیلو و دویست گرم دنیا اومد

که نرمال بود نه ریز نه درشت...

پس مامانایی که سیسمونی میخرین سرهمی فقط یکی دو تا برای مهمونی کافیه... توی خونه

بچه با یه بادی و یه شلوار و اگه مثل حالا زمستون بود یه رکابی زیرش راحتتره... پس به نظر من

سایز صفر دو تا سرهمی و سه دست چند تکه کافیه...

رختخواب: رختخواب نینی مخصوصا اگه مثل دختر من پوستش حساس باشه حتما باید نخی

این رختخوابای مخمل و فوتر درسته که خیلی خوشگلتر و شیکترن اما اگه بچه صورتشو

روش بماله یا بیشتر روی یه طرف صورتش بخوابه جوشای ریز میزنه...

پوشک: من برای شش ماه اول یه جا پوشک خریدم... برای دو ماه اول مارکای مختلف و برای بعد

دو تا کارتن مرسی خریدم... پوشک جامپر که دو هفته ی اول استفاده کردم خیلی عالی بود و

حتی یکبارم پس نداد قدرت جذبش هم بالا بود و حتی بعد از چند ساعت انگار خشک خشک بود...

کیلو استفاده کردم که به معنی واقعی کلمه مزخرف بود و از 4 بسته ای

که خریده بودم سه بسته اش باز نشده روونه ی سطل آشغال شد چون هم پاهای دخترم به

شدت حساسیت زد هم وقتی خیس میشد سنگین و آویزوون میشد... بعدش مرسی 3 تا 6 کیلو

مولفیکس ایرانی افتضاح بود و همش پس میداد طوری که مجبور میشدم ب

بارلی و پامتی هم استفاده کردم که به نظرم از همه ی اینا بهتر پامتی بود که هم

سبکه هم جذبش خوبه هم پس نمیده...

شیشه شیرو پستونک: به نظر من اگه بچه مثل دختر من شیر مادر میخوره فقط به یه شیشه ی

کوچیک برای نبات داغ و یا احیانا دارو احتیاج داره من چهار تا شیشه گرون و قدو نیم قد گرفتم که

استفاده ای ندارن و دخترم فقط همون شیشه کوچولوی ارزونشو میگیره حتی وقتی شیر خودمو

میدوشم هم تو همون میخوره .

در مورد پستونک هم من از روز سوم به رها پستونک دادم و به نظرم خیلی هم خوب و کمک

کننده اس. موقع خواب بهتر میخوابه و زود هم بیدار نمیشه...

اینم تجربه های کوچولوی من از ماه اول ... امیدوارم به درد کسی بخوره...

دخملی فعلا شیرین کاری خاصی نداره که بخوام بنویسم فقط گاهی مخصوصا صبحا تو چشمام خیره میشه

و یه لبخند محو میزنه... عاشق مدل سینه گرفتن و شیر خوردنشم و کلی لذت میبرم...

خوابشم خدا رو شکر خوب و کافیه... شبا هم تقریبا 4 تا 5 ساعت میخوابه... اما امان از شبایی که دل درد و

نفخ اذیتش میکنه... کلی گریه میکنه و من و باباشم کلی اذیت میشیم... امیدوارم زودتر این چند وقت بگذره

و کولیک لعنتی دست از سر دخترم برداره...

 

[ سه شنبه ششم اسفند 1392
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)