رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

مادرانه هایم برای تو

بای بای پوشک!

سلام دختر جیگرمممم خوبی؟ این مرحله ام خدا رو شکر گذروندی و تموم شد. سه روزه که پوشکت نمیکنم و تو امروز که سومین روز بود  عالی بودی و حتی یه بارم خودتوخیس نکردی خودت خبر میدی و بعد میشینی روی لگنت و جیش میکنی بعدم دست میزنی ماهم دست و جیغ و هورا... امروزم به عنوان جایزه بردمت شهر بازی عسلم. خیلی خوشحالم که این مرحله گذشت و تو یه قدم دیگه به سمت بزرگ  شدن برداشتی.  فدای دخمل ماهم بشم. 
14 تير 1395

بعد از مدتها

سلام دخملی ناز مامان. تنبلی این چند وقت منو ببخش عسلم. نفس مامان امروز 28 ماهت تموم شد و وارد 29 ماه شدی دو ماه دیگه دو سال و نیمه میشی ایشالا. خیلی رفتارات فرق کرده و منطقی و عاقلانه تر شده. میشه در مورد هر چیزی بهت یهت یه توضیح کوچولو بدم و تو سریع میفهمی چی میگم. پیشرفتت توی حرف زدن خیلی زیاده و داری حسابی شیرین زبونی میکنی خیلی با مزه حرف میزنی و چای فعلا و کلمه ها رو اشتباه میگی مثلا وقتی میخوای برات کتاب میمینی بخونم میای پیشم میگی: نی نی نی بوخونمممم به چه خبر میگی چی بخر! خلاصه خیلی با نمک منظورتو میرسونی. تقریبا سه هفته پیش سعی کردم از پوشک بگیرمت اما موفق نشذم و حس کردم هنوز آماده نیستی عصبی شده بودی و اصلا همکاری نکردی منم بعد از ...
4 خرداد 1395

دو سال و دو ماه و دو روز!

سلام گل خوشبوی مامان... از چند وقت پیش حواسم جمع بود که سر  این تاریخ یعنی دو سال و دو ماه و دو روزگیت بیام و یرات بنویسم  اما مشغله باعث شد یادم بره گلم..مامانو ببخش. وروجکم خیلی شیطون و بازیگوش شدی و اصلا فرصتی برای من باقی نمیذاری... البته این عید که گذشت تازه متوجه شدم که چقد بزرگ و خانوم شدی توی مهمونیا اذیتم نمیکنی حتی وقت خواب که همیشه به خاطر بدخوابی تو مجبور بودم بیام خونه به طرز معجزه آسایی حل شده و تو خوب میخوابی... جدیدا خیلی بابایی شدی و روزی چندین بار سراغ باباتو میگیری...  همه فامیلا رو میشناسی و عکساشونو نشون میدی و اسما رو میگی... شیرینم حرف زدنتم خیلی خیلی پیشرفت کرده و جمله میگی خیلی هم ...
24 فروردين 1395

بعد از دو سالگی

سلام به دختر نازنین و باهوشم... راستش از وقتی تو به دنیا اومدی و هر مشکلی که داشتی همه به من میگفتن بعد دوسال دیگه درست  میشه!!! اینه که من منتظر بودم بعد از.تولد دو سالگیت یهو یه آدم دیگه بشی که زهی خیال باطل!  بدخوابیای شبونت سر جاشه البته میشه گفت خیلی بهتر شدی ولی خوب کامل نه... بی اشتهایی و بد غذاییت هم همین طور. تو ماشین نموندنات... نق نق های بلند و طولانی عصرات که نمیدونم چته... خلاصه تو همون خوبیا و همون بدیا رو داری.. اما میتونم بگم داری عاقلتر و. کاملتر میشی مفهوم همه ی حرفای ما رو میفمی دقتت به دور و برت خیلی بیشتر شده به رفتار همه نگاه  میکنی و بعدشم تکرار... هنوز کامل حرف نمیزنی اما میتونی ...
26 اسفند 1394

دخترم دو ساله شد

قشنگترین هدیه ی زندگیم سلام. عزیز دلم درست دو سال پیش توی همین لحظه به دنیا اومدی همین لحظه ی قشنگ منو با گریه کردنت  غرق لذت کردی من مزه ی شیرین مادر شدنو چشیدم.  از وقتی تو رو دارم تازه میفهمم زندگی میتونه شیرینی لبخند قشنگت باشه یا اخم و قهر و مریضی... دیگه مال خودم نیستم انگار چون تو مال منی و من باید برای تو باشم  عزیزترینم تولدت مبارک دو ساله شدی شیرینم. عاشقتممممممممم 
3 بهمن 1394

23 ماهگی دختر شیرینم

سلام عزیزم خوبی؟ گل مامان فقط يه ماه مونده تا دو ساله شدنت خدا  رو شکر که داری هر روز بزرگ میشی خانوم میشی خدا رو شکر که تو رو  داریم.  گل خوشبوی مامان خیلی خوشگل حرف میزنی و اکثر کلمه ها رو تکرار میکنی ولی هنوز جمله نمیگی.  16 تا دندون داری و وزنتم 11 و 400 شده قدتو نمیدونم! خیلی شیطون و بازیگوش و کمی هم لجباز شدی که میدونم اقتضای سنته.  اتاق خوابتم بالاخره جدا کردم و الان توی اتاق خودت روی تخت نوجوان میخوابی عزیزم. با همه ی سختیا با همه ی کم خوابیا و بد خوابیا با اینکه روزا خیلی با هم دعوامون میشه اما میخوام بدونی با تمام وجود عاشقتم.      ...
20 دی 1394

عکسهای 19 تا 22 ماهگی رها خانوم

  عاشق این چراغای ال ای دی هستی و بهشون میگی جی جی !     عسلم اینجا بدون کمک رفتی و توی کالسکه عروسکت نشستی!     اینم دو تا عکس از اولین عروسی عمرت!       فدای ژست گرفتنت     تیپ زمستونی دخملمممم         اینجا هم تازه موهاتو کوتاه کرده بودم     فدات بشم که برای عروسکت لالایی میخونی       فدای اون صورت ماهت دختر شیرینم... راستی بافتنیات همه کار خودمه که با یه دنیا عشق برات بافتم عزیزممم. ...
14 آذر 1394

22 ماهگی فرشته کوچولو

سلام دخمل نازنینم خوشگلم چیزی تا دو سالگیت نمونده. هر چی از  شیرینیات بگم کمه. این روزا به شدت در حال تمرین و تلاش و حرف  زدنی. تقریبا هر چی که میشنوی با زبون خودت تکرار میکنی و اگرم نتونی کم نمیاری و دو حرف اخرشو میگی! از صبح در حال بازی و شیطنتی عروسک بازی میکنی به عروسکات غذا  میدی و باهاشون حرف میزنی دیروز شمردم ماشالا تو این ماه بیشتر  از 50 تا کلمه جدید یاد گرفتی.  ابراز محبتات خیلی شیرینه و وقتی دستای کوچولوت دور گردنم حلقه میشه دوس دارم درسته قورتت بدم.  همچنان شبا خوب نمیخوابی نمیدونم خوابت کی میخواد درست شه؟ الان 16 تا دندون داری وزنتم 11:200 شده قدتو نمیدونم. خدا رو شکر سالم و سل...
5 آذر 1394

21 ماهگی عشقم

سلام دخمل نازنینم. خوبی؟ بازم با تاخیر اومدم این دفعه تنبلی خودم  بود ببخش گل نازم.  این ماه چند تا تغییر مثبت داشتی که اولیش سعی و تلاش زیادت برای حرف زدنه. تقریبا خیلی از چیزایی که میشنوی رو تکرار میکنی  البته به زبون خودت! وزنت بالاخره بالاتر رفت و الان یازده کیلو و  دویست گرمی. حسابی شیطون و خوردنی شدی محبتت هم خیلی زیادتر شده و کلی منو میبوسی و ناز میکنی وقتی بغلت میکنم سرتو میذاری روی شونه ام و بهم میچسبی. به عروسکات هم حسابی محبت میکنی و بهشون اب و غذا میدی و سعی میکنی لباسشونو عوض کنی. یه دو هفته ای خیلی بیقرار و بدخواب شده بودی و بعدش هم چهار تا دندون نیش بالا و پایینت با هم در اومدن خیلی اذیت...
21 آبان 1394

20 ماهگی دخترم

سلام شیرینم 20 ماهگیت گذشته و با تاخیر دارم برات مینویسم از تنبلی من نیست مدتها نتمون قطع بود و الانم که وصل شده لبتاپ ندارم چون ویروسی شده بود و دادم تعمیر فعلا نمیتونم عکس بذارم.  گل قشنگم خیلی شیطون و بازیگوش شدی و زندگیمونو حسابی  انداختی رو دور تند. انگار همش در حال دویدنیم و روزا به سرعت برق و باد میگذرن. گاهی احساس میکنم دارم پیر میشم تو بزرگ میشی و ما پیر... انگار دیروز بود که تو بیمارستان تو رو گذاشتن تو بغلم ولی حالا چیزی به دو سالگیت نمونده.... شیرینم حسابی خودتو برای بابات لوس میکنی خیلی شیرین و خواستنی شدی و با کارات دل همه رو میبری هفته ی اول شهریور سه روز رفتیم شمال و سومین سفر زندگیتو تجربه کردی ...
29 مهر 1394