اولین سفر رها
دختر قشنگ من جمعه ی هفته ی پیش توی 139 روزگیت اولین مسافرت زندگیتو تجربه کردی . دو روز رفتیم
شمال خیلی هم خوش گذشت شما هم فقط میخوردی و میخوابیدی و میخندیدی. اصلا اذیت نکردی قربونت
برم که انقدر ماهی. برات با کلی دردسرمایو خریدم و تنت کردیم و بردیمت دریا اما از سردی آب و شدت موجها
ترسیدی و گریه کردی. البته زود آروم شدی. توی ماشین هم همش خواب بودی و خلاصه کلی خانوووووم
بودی دخترکم. اینا چند تا از عکسای سفره که برات میذارم.
عاشقتم شدیددددددد
اینجا توی راهیم به سمت شمال دست من و باباتو گرفتی و خوابیدی
اینجا هم کنار دریا رفتیم ولی سرد بود و باد میومد پیچوندمت توی شال خودم تو فکر میکردی بازیه و میخندیدی!
اینجا هم تو بغل باباییت خواب نازی عسلممممممممم
رها کنار شیطان کوه لاهیجان!
این توپو از اونجا برات خریدم که خیلی دوسش داری
از رنگارنگی بادکنکا تعجب کرده بودی !
توی ماشین خوابیدی نفس
برای دریا ذوق کردی قربونت برمممم
دخملی محو دریا شده!
اینم مایو خوشگلت و آب بازی کردنت عشقممم
بعد از آب بازی خسته شدی و تو بغلم ولویی!!