رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

مادرانه هایم برای تو

20 ماهگی دخترم

سلام شیرینم 20 ماهگیت گذشته و با تاخیر دارم برات مینویسم از تنبلی من نیست مدتها نتمون قطع بود و الانم که وصل شده لبتاپ ندارم چون ویروسی شده بود و دادم تعمیر فعلا نمیتونم عکس بذارم.  گل قشنگم خیلی شیطون و بازیگوش شدی و زندگیمونو حسابی  انداختی رو دور تند. انگار همش در حال دویدنیم و روزا به سرعت برق و باد میگذرن. گاهی احساس میکنم دارم پیر میشم تو بزرگ میشی و ما پیر... انگار دیروز بود که تو بیمارستان تو رو گذاشتن تو بغلم ولی حالا چیزی به دو سالگیت نمونده.... شیرینم حسابی خودتو برای بابات لوس میکنی خیلی شیرین و خواستنی شدی و با کارات دل همه رو میبری هفته ی اول شهریور سه روز رفتیم شمال و سومین سفر زندگیتو تجربه کردی ...
29 مهر 1394

نوزده ماهگی شیرین عسلم

سلام گل خوشبوی مامان خوبی؟ عشقم دیگه واقعا داری بزرگ و خانم میشی گاهی انقد کارات عاقلانه اس که دلم میخواد درسته قورتت بدم 14 مرداد سومین سالگرد ازدواج من و بابایی بود و دومین سالی که تو هم کنارمون بودی. نفسم خدا رو شکر میکنم برای داشتنت برای همه ی شیطنتای شيرينت که به خونمون روح زندگی میده.  عزیز دلم پیشرفت حرف زدنت بهتر شده و سعی میکنی تکرار کنی. حسابی شیطون و کنجکاو شدی و میخوای همه چی رو کشف کنی وروجکم. ميخواستم برای 18 ماهگی ببرمت آتلیه که نشد ایشالا برای تولدت میبرمت گلم. الان یازده تا دندون داری و دوازدهمین دندونتم دیده میشه. وزن و قد این ماهت رو نمیدونم. حدودا ده و چهارصدی.  شبا همچنان بیدار میشی و گریه...
9 شهريور 1394

هیجده ماهگی

سلام عشقم یه سال و نیمه شدی عروسکم. داری بزرگ و خانم میشی عزیز دلم. خیلی رفتارات فرق کرده و کارایی میکنی که ما شاخ در میاریم.  دندون یازدهمتم داره در میاد و سر سفیدش بیرون زده. وزنت اصلا اضافه نمیشه و ثابت مونده چون خیلی کم اشتهایی و تقریبا هیچی نمیخوری. خوابت بهتر شده و اکثر شبا یکی دو بار بیشتر بیدار  نمیشی.  راستی اتاق خوابتم جدا کردم و دیگه تنها میخوابی الان تقریبا دو هفته اس که شبا وقتی میخوابی از کنارت پا میشم و میام اتاق خواب خودم تا هشت صبح میخوابم و بعد باز میام پیشت آخه صبحا زیاد بیدار  میشی. واکسن هیجده ماهگی رو هم با چند روز تاخیر زدی عزیزم الهی برات بمیرم خیلی اذیت شدی هم ت...
10 مرداد 1394

هفده ماهگی رها

دختر نازم سلام هفده ماهگیتو با تاخیر تبریک میگم مامانی. هر روز که میگذره بزرگتر و عاقلتر میشی و البته شیرینتر و شیطونتر! بعضی وقتا انقد دنبالت میکنم و بازی میکنیم که هر دو خسته و هلاک میخوابیم! اشتهات بهتر شده ولی همش میخوای خودت غذا بخوری و از دست من نمیخوری. یاد گرفتی با نی و لیوان هم خودت همه چی میخوری. دیگه تو خیابون هم راه میری و کمتر بغلت میکنیم.  خوابت هم خیلی خیلی بهتر شده و نهایتا یه بار بیشتر بیدار نمیشی و ظهرا هم بین دو تا سه ساعت میخوابی. به نظرم هر روز عاقلتر میشی و مثل یه طوطی کوچولو هر چی ما انجام میدیم رو تکرار میکنی. راستی دیروز هم دو تا دیگه از دندونات در اومد دو تا از دندونای  کرسی فک بالا. ...
15 تير 1394

16 ماهگی رها

دختر شیرینم سلاممم مامانی 16 ماهتم تموم شد . داری بزرگ میشی و من هم خوشحالم هم نه. دلم میخواد  حسابی بچگی کنی. حیف که خودت نمیفهمی چه روزای آروم و بی دغدغه ای داری. سرعت گذشتن این روزا  برام انقد زیاده که گاهی باور نمیکنم بازم آخر هفته شده و یه هفته دیگه هم گذشته. نمیخوام شعار بدم و بگم  بچه داری خیلی شیرینه و همش لذته نه اینجوری نیست. خیلی وقتا منم از گریه ها و بیقراریای تو گریه میکنم  خیلی وقتا احساس میکنم وجود تو بین من و پدرت فاصله انداخته حتی شاید گاهی پشیمون میشم از بچه دار شدن اما همین که لبخند شیرین تو میبینم همینکه برام میخندی و میرقصی و میای دستامو میبوسی. همین که یه ...
3 خرداد 1394

15 ماهگی نفس مامان

سلام عزیز ترینم 15 ماهه شدی گل مامان. خدا رو شکر میکنم بابت هر لحظه بودنت نفس کشیدنت شیطنت های شیرینت... عزیز دلم این ماه شب نخوابیات خیلی اذیتم کرد و من تقریبا هر روز کسلم و سردرد دارم هر شب چندین بار بیدار میشی و گریه میکنی منم نمیفهمم علتش چیه فکر میکردم شاید کمبود اهن داری و باز بهت قطره میدم اما تاثیری نداشته و فقط اشتهات یه کم بهتر شده. از پیشرفتاتم بگم الان چه برای سلام چه خداحافظی دست تکون میدی و بای بای میکنی. زیاد ذوق میکنی و میگی ااااا اعضای صورتتو میشناسی و با دست نشونشون میدی. ماما بابا دد جیجی چش جیش نه و به به روهم میگی تقریبا هر چی که بهت بگم میفهمی ولی هنوز نمیتونی تکرار کنی. به شدت به بابات وابسته شدی و حت...
2 ارديبهشت 1394

14 ماهگی شیرینم

سلام عشق مامان به سلامتی 14 ماهگیتم تموم شد و رفتی توی 15 ماه. عزیز دلم هر چی که از شیرینیاو دلبریات بگم بازم کمه. دیگه راه افتادی و حسابی شیطون شدی. الان 8 تا دندون کوچولوی بامزه هم داری. 4 تا بالا و 4 تا پایین. شیرینم امسال لحظه ی سال تحویل دومین سالی بود که تو کنارم بودی و من از ته دل خدا رو به خاطر داشتنت شکر کردم. نفسم پارسال انقد دل درد داشتی و گریه میکردی که حتی نتونستیم یه عکس با هم بگیریم اما امسال خوب و خانم شده بودی و میخندیدی و ذوق میکردی دخمل عاقل و باهوشم . این روزا نسبتا خوب و راحت میگذره و تو اگه مشکل خاصی نداشته باشی خدا رو شکر آروم و خوبی. فقط شبا همچنان گریه هات سر جاشه و من از بیخوابی داغونننننن! ا...
4 فروردين 1394

سیزده ماهگی نفس مامان

دختر قشنگم سلام عزیزم مامانی رو ببخش که توی نوشتن وبلاگت تنبلی میکنم خستگیا و گرفتاریا بهم فرصت نمیده از همه بدتر شب نخوابیای تو که امیدوارم زودتر درست بشه. فرشته کوچولوی من تو کلی بزرگ شدی و همه چیزو میفهمی دیگه میخوای خودت غذا بخوری و خیلی کم پیس میاد که از دست ما غذا بخوری راستی الان شما 7 تا دندون داری و 3 تا دیگه هم همزمان داری در میاری و خیلی اذیت میشی همه چیرو گاز میگیری! خدا رو شکر روزا خوب و آرومی و زیاد اذیت نمیکنی دیگه راه افتادی  و با قدمهای کوچولو و سستت اینور و اونور میری و آتیش میسوزونی. عزیز مامان پیشرفت حرف زدنت زیاد خوب نیست و چیز جدیدی یاد نگرفتی فعلا همه ی تلاشت رو میکنی که توی راه رفتن ت...
17 اسفند 1393

تولد یکسالگی

دختر قشنگ و شیرینم یک ساله شدی. از چندین ماه قبل داشتم برای تولدت تدارک میدیدم تا بالاخره روز جمعه سوم بهمن تولدت برگزار شد . اینا هم عکسای تولد رها کوچولو با تم کفشدوزک:     فلش راهنما     خوش آمدید     اینا هم بقیه تزیینات...                                     اینم رها دقایقی قبل از شروع جشن!!!     این میز تنقلاته که ش...
12 بهمن 1393